روح سفالی

ما همه زادة یک روحیم

روح سفالی

ما همه زادة یک روحیم

خاکم که موزه‌های جهان غبطه می‌خورند
بر شوکت همیشة روح سفالی‌ام...

همه شهر میگرده دنبال تو

دوشنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۵، ۰۹:۰۳ ب.ظ
اگر چند ماه قبل بود حتما حس میکردم الان روی آسمون تهران رسیدی یا نه! میدونی چیه من واقعا میفهمیدم تو کجایی واقعا حس میکردم. باور کن الکی نمیگم شاهدش هم پیام‌هام بود که تا پاتو میذاشتی تو محدوده شهر تهران و نزدیک میشدی من میفهمیدم اما الان... نه، نمیفهمم یعنی خودمو زدم به کوچه علی‌چپ که نفهمم و حس نکنم وگرنه دیوونه میشدم آخه تو که نمیدونی وقتی تو این شهر نفس میکشی و من میدونم که هستی و نمیبینمت چقدر تا مغز استخون‌هام احساس درد میکنه.
گاهی میشی تعبیر ترانه فیلم نابرده رنج، یه وقتایی حس میکنم پشت من همه شهر دنبال تو میگرده و من همه‌اش برمیگردم پشت سرم رو نگاه میکنم اما مردم مثل همیشه و عادی تر از همیشه هستن.
من امثال تو رو نمیفهمم که چرا همیشه دوست دارین تو فاصله باشین. آدم‌هایی مثل تو وقتی کسی میخواد بهشون نزدیک شه حریمشون رو چندبرابر قبل میکنن و یه دفعه بدون خبر غیبشون میزنه. درست مثل تو که یکدفعه غیبت زد و رفتی.
حسی که من تجربه کردم حس کسی بود که یکدفعه منجمدش کنن و بعد بهش بکوبن تا فرو بریزه... واقعا نفهمیدم چطور از این اتفاق جان سالم به در بردم اما همه‌اش رحمت خدا بوده و بس.
الان گاهی نیمه‌های شب بلند میشم و احساس میکنم که آماده پروازی اما دوباره چشم‌هام رو میبندم تا باورم بشه که جز یه خواب آشفته چیزی نمیبینم...
  • ۹۵/۱۰/۱۳
  • روح سُفالی

نظرات (۱)

  • ام اسی خوشبخت
  • ارامش مهمان قلبتون باشه همیشه.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی