گاهی بیفکری بهتر است
سه شنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۹، ۰۹:۵۴ ب.ظ
خیلی وقتها فکر کردن دیگر نتیجهای ندارد.
روزها فکر میکنی که باید چه کار کنی؟ چطور خودت را از کاری نجات دهی که دوستش نداری؟... چطور همت بیشتری داشته باشی و از چاه تلاش و بیرخوتی خودت را بالا بکشی؟... چطور از اینهمه فکر خودت را نجات دهی و کمی قدم در راه بگذاری؟...
گاهی فکرها بیشتر مانعاند تا اینکه به تو بگویند چه کار بکنی! همان فکرهایی که آرزو داری یک روز دست از تو بردارند و تو راهی راهِ زندگی شوی.
مینشینم روی مبل و پیرسالیهای زندگیام وبال فکرم را میگیرند. میترسم از روزهایی که پیر باشم و به مرگ نزدیکتر و از راههای نرفته دورتر...
این تناقض عجیبی است که فکر میکنم باید خودم را از همهی فکرهایم نجات دهم. از همه آنهایی که نمیگذارند دستهایم و پاهایم را حرکت دهم و راه بیفتم...
- ۹۹/۰۸/۲۰