از راه دور...
پنجشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۴۸ ق.ظ
من الان ذهم به شدت هنگه
فقط دلم میخواد بعد از 10 ساعت تایپ مداوم برای خودم بنویسم...
--------------------
امروز یکنفری خیلی دلم رو شکست یکنفر که نه میبینمش نه باهاش حرف میزنم.(البته خودش اینطوری خواست)
شما تا حالا اینطور شدین که کسی که نه میبینینش نه باهاش حرف میزنید دلتون رو بشکنه؟
من میگم روح آدمها اینقدر در جریانه که حتی اگر بخوان از راه دور کسی رو خوشحال یا ناراحت کنن، میتونن، خوب هم میتونن. فقط قضیه اینه که روح هرکدوم از ما باید اینقدر خودش جوشان باشه که بتونه از هرچیزی عبور کنه حتی از... بماند!
همینقدر کشش نوشتن داشتم...
درد داریم که این موقع شب بیداریم
ورنه هر آدم عاقل سرِ شب میخوابد
فقط دلم میخواد بعد از 10 ساعت تایپ مداوم برای خودم بنویسم...
--------------------
امروز یکنفری خیلی دلم رو شکست یکنفر که نه میبینمش نه باهاش حرف میزنم.(البته خودش اینطوری خواست)
شما تا حالا اینطور شدین که کسی که نه میبینینش نه باهاش حرف میزنید دلتون رو بشکنه؟
من میگم روح آدمها اینقدر در جریانه که حتی اگر بخوان از راه دور کسی رو خوشحال یا ناراحت کنن، میتونن، خوب هم میتونن. فقط قضیه اینه که روح هرکدوم از ما باید اینقدر خودش جوشان باشه که بتونه از هرچیزی عبور کنه حتی از... بماند!
همینقدر کشش نوشتن داشتم...
درد داریم که این موقع شب بیداریم
ورنه هر آدم عاقل سرِ شب میخوابد
- ۰ نظر
- ۲۱ مرداد ۹۵ ، ۰۰:۴۸