عهد سختی بود
يكشنبه, ۲۷ تیر ۱۳۹۵، ۰۶:۰۴ ق.ظ
همانجایی که وعده یاری داد شرط گذاشت...
شرط گذاشت که صبر کن!
گفت:
من تو را عجول آفریدم اما تو صبر کن!
اما تو آرام بگیر...
عهد ِسختی بود برای انسانِ جمیع اضداد
برای انسان سست پیمانِ فراموشکار...
حافظانه:
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر
آری شود ولیک به خون جگر شود
- ۹۵/۰۴/۲۷