روح سفالی

ما همه زادة یک روحیم

روح سفالی

ما همه زادة یک روحیم

خاکم که موزه‌های جهان غبطه می‌خورند
بر شوکت همیشة روح سفالی‌ام...

قانعم...

سه شنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۳۸ ب.ظ

من هیچ وقت حتی یک لحظه هم دوست نداشتم به گذشته برگردم، حتی برای تکرار خاطره‌های زیبا و خوب و به یادموندنی...
اصلا برای چی برگردم؟ برگشتن به گذشته یعنی تکرار دوباره همه مراحلی که گذروندم و به این‌جا رسیدم.

فوق فوقش هم اگر برگردم و اون لحظه شیرینی رو که دوستش دارم، دوباره تجربه و احساس کنم و بعد بتونم بیام به همین جایی که الان هستم، تجربه دوباره اون خوشی واقعا به چه دردی می‌خوره وقتی اون لحظه ماندگار نیست؟
از طرف دیگه، آدم نمی‌تونه همیشه تو یه لحظه باقی بمونه چون هرچقدر هم که خوب باشه بالاخره خسته می‌شه...(الان به تناقض ها دقت کردین!!)
بنا بر این من یکی ترجیح می‌دم اصولا به گذشته برنگردم.


من به لبخندهای گهگاهی که خاطرات شیرینم به لب‌هام میارن قانعم...

قانعم بیشتر از این چه بخواهم از تو
گاه‌گاهی که کنارت بنشینم کافی‌ست
فکر کردن به تو یعنی غزلی شورانگیز
که همین فکر مرا خوب‌ترینم کافی‌ست!


نظرات (۲)

موافقم! آدم بهتره که حال رو خوب زندگی کنه تا لازم نباشه آرزوی گذشته رو بکنه !
پاسخ:
سلام بر شما
ممنونم
  • ساکن طبقه 40
  • خیلی حرفتون جالب بود
    اما برگشتن به گذشته همیشه به معنی تکرار یه خاطره ی خوب نیست
    بلکه میتونه برای جلوگیری از خراب شدن زندگی بخاطر یه تصمیم اشتباه باشه ... و اون وقت من با سر به گذشته بر می گردم
    پاسخ:
    سلام بر شما
    ممنونم
    قطعا همینه
    اینجا بیشتر جواب من به این کلامه: «یادش بخیر...کاش برمی‌گشتیم به اون دوران».
    درس گرفتن از گذشته اگر وجود نداشته باشه ما دوباره دچار تکرار می‌شیم...
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی