خدای کوچک!
شنبه, ۴ دی ۱۳۹۵، ۰۸:۱۴ ب.ظ
از همون روزی که خدا برای خلق به بهانه صمیمیت کوچیک شد خلق دیگه نتونستن به خدا تکیه و اعتماد کنن و خودشون هم اینو نفهمیدن.
مثلا یه عده خواستن خدا رو به خلق نزدیک کنن برای همین خدا رو یه موجود کوچیک و صمیمی جلوه دادن که همعرض بندههاشه و تنها مزیتش اینه که تو یه چیزهایی تواناییهاش بیشتره...
اینطوری شد که خلق موندن و یه خدایی که دیگه بزرگ نبود و چون بزرگ نبود دیگه بندهای نمیتونست با همه وجودش بهش اعتماد کنه و باورش داشته باشه و این شد که خیلی از ماها موندیم با دلهای پر از اضطراب و ناامن و ناآرام.
این شد که تو فیلما نشون دادن آدمی که یه عمر بندگی کرده و حالا که به یه مشکل بزرگ رسیده سر خدا داد میزنه و شاکیه که چرا؟
این شد که هر وقت خواستهای برآورده نشد خیلی از ماها شاکی شدیم و خدا رو گذاشتیم یه گوشهای که به فرض خودمون از سعادت داشتن بندهای مثل ما محروم بشه...
این شد که فکر کردیم میتونیم برا خدا تعیین تکلیف کنیم
کاش به ما خدا رو همونطوری که هست میشناسوندن نه اونطوری که در خیالاتشون بود و میخواستن که مثلا بهمون لطف کنن و مارو با خدایی که باهاش قهر نبودیم آشتی بدن.
آدمهای مهربان نادان فکر و احساس چندین نسل رو خراب کردن...خراب.
خوشا بحال کسایی که تو این وانفسا خدا رو همونطور که هست شناختن و باور کردن.
- ۹۵/۱۰/۰۴